کد مطلب:325955 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:264

نامه ای به دوستان بهائی
دوست بهائی كه این مطالب را خواندی و می خوانی و بعد هم ماخذش را یادداشت می كنی: اگر گذاشتند همه كتاب ها را ببینی كه البته تاكنون سابقه نداشته چنین اجازه ای بدهند كه شما كتاب هایی را كه نام بردیم مخصوصا تفسیر سوره یوسف و كوثر آقای باب و... ببینید؛ عین آن را در همان صفحه می خوانی. در غیر این صورت كمی بیاندیش! آری جدایی از دوستان صمیمی و خاطرات شاد كنار آنها سخت است، من می فهمم و با تمام وجود احساس می كنم كه جدایی از خانواده چقدر سخت است، جدایی از پدر و مادر و برادر و خواهری كه همه لحظات عمر در كنارت بوده اند بسیار سخت است اما جدایی از خدایی كه همه این سالها بالای سرت بوده و این همه ضلالت تو را دیده و تحمل نموده است، و با این حال این همه نعمت به تو عطا كرده سخت نیست؟ آیا تحمل این جدایی را از این به بعد هم خواهی داشت؟ آیا می خواهی همین كیش آبا و اجدادی را بر دوش بكشی اگر چه آنها جایگاهی جز آتش برایشان نباشد؟ آیا آنها گناه تو را هم بر دوش خواهند كشید یا تو آنجا به تنهایی مسوول اعمال خود خواهی بود؟ من می دانم كه شما در این جریان و در به وجود آمدن آن هیچ گناهی نداشته اید. می دانم كه نگذاشته اند شما حتی این دستورات را ببینید و در كلاسهای كذائی شما هرگاه لازم بوده كتابی از این كتابهایتان را ورق بزنید تعدادی از صفحات آن را كپی كرده و برایتان آورده اند. می دانم كه لحظه لحظه عمر شما در جامعه ای گذشته كه دیگر مجال تحقیق در هیچ زمینه ای به شما داده نشده است كه اگر تحقیق كرده بودید اینها را خوانده بودید. می دانم و اگر هم چیزی می گویم فقط از روی دلسوزی است. این شاید آخرین فرصتی باشد كه خداوند برای هدایت به شما داده است تا شاید چشمانتان باز شود و ببینید كجا می روید. و این مژده را به شما بدهم كه خداوند عالم كسی را كه همه عمر به خاطر جهالت در كفر به سر برده و گناه كرده، اگر مسلمان شود، از جبران مافات معاف فرموده و وعده داده است كه تمام گناهان او را به ثواب تبدیل می نماید.

روی سخن من با كسانی است كه بهاییت را به عنوان حقیقت مطلق زندگی خود قبول كرده اند. عزیزان من نه از كسی حقوق می گیرم و نه كسی را من مجبور كرده است و تعصب خاصی روی دین خاصی دارم. من مطمئنم كه تحقیقاتم در زمینه ادیان و تفكرات مختلف مردم جهان در این زمان و نیز در تاریخ چند هزار ساله دنیا از همه شما بیشتر بوده و خوشبختانه تكیه زیادی بر بی طرفی در كشف حقیقت یا همان شعار همیشگی تحری حقیقت داشته ام. من در چند روز اولی كه وارد تحقیق در بهاییت شدم چند مطلب كوتاه را خالصانه برایتان نوشتم و حداقل 100 شبهه اساسی كه وجود هر كدام از آنها در یك تفكر نشانه تناقض یا عقب ماندگی و یا لااقل اشتباه مكرر آن نویسنده یا متفكر است به طور مستقیم یا غیرمستقیم در مقالاتم آوردم و تاكنون جز تعدادی نامه پر از فحش یا تلفن تهدید آمیز یا چند خط پاسخهای مغرورانه از كسی جوابی دریافت نكرده ام. اگر واقعا شما حقیقت را می گویید چرا از دانستن عقاید دیگران می ترسید؟ چرا هیچ وقت یك بهایی در عالم خلقت پیدا نشده كه بخواهد با مخالفینش به مناظره بنشیند و جمع زیادی بی طرف هم مناظره آنها را ببینند؟ چرا آن همه مانع روانی جلوی راه كسانی كه به هر دلیلی از شما خارج می شوند می گذارند. چرا تهدید به طرد و اینكه كسی از بهاییها حق حرف زدن با او را ندارند؟ مگر چه گناهی كرده جز آنكه تحری حقیقت كرده است؟ چرا برای هر چیز یك توجیه می سازیم و هر وقت كذب آن توجیه ثابت شد توجیه دیگری می آوریم؟ اگر حقیقت بود كه جواب نداشت كه بخواهیم بعد زیر آن بزنید و یك جواب دیگر كه هیچ ربطی به قبلی ندارد بیاوریم! مگر سرانتان در مورد محمد ابن حسن عسكری اول نگفتند همان حضرت اعلی (علی محمد باب) است و بعد كه در كتاب خودتان چند مورد نشان دادم كه علی محمد خودش به وجود شخصی به این نام اعتراف كرده حرفشان عوض نشد و نگفتند محمد ابن حسن عسكری از دنیا رفته!! و بعد كه نتوانستند این را هم ثابت كنید و خلاف آن را ثابت كردیم نگفتند اصلا دنیا عوض شده و پیغمبر جدید آمده و همه برنامه هایی كه قرار بود انجام شود به هم خورده است!!! مگر در مورد خاتمیت پیغمبر اول نگفتند طبق آیات قرآن این مساله مردود است و آقای باب پیغمبر بعد از حضرت محمد (ص) است و بعد كه آیات روشن قرآن را دیدند و انگشت حیرت به دهان گرفتند دوباره به توجیه جدیدی كه هر بچه ای به كذب آن واقف است پرداختند و گفتند آری محمد (ص) پیغمبر آخر است اما تا قیامت و قیامت با ظهور باب به وقوع پیوست!! روی صحبتم بامبلغین بهاییت است. شما كه از پاسخ دادن به كتب مخالفینتان كه به بیان تناقضات كتبتان در 15 جلد كتاب مفصل پرداخته اند می ترسید؟ چرا خود را دور از سیاست می دانید ولی تا یك ذره حكومتی به شما مایل شد با همه نیرو وارد اركان آن می شوید؟ چرا خود را دور از جنگ می خوانید در حالی كه می دانید قبل از انقلاب ایران چه تعداد زیادی از بهاییان از افسران ارشد نظام و ساواك بودند و رهبری بهاییان ایران در آن زمان رییس ستاد ارتش انگلستان بود!؟ چرا خود را از شاه جنایتكار ایران جدا می دانید در حالی كه هژیر یزدانی (بهایی صاحب دهها كارخانه اصلی ایران در قبل از انقلاب و پشتوانه مالی گسترش بهاییت در ایران) هر هفته پیامی در یك صفحه كامل روزنامه های آن دوران در تایید كامل وی و تمجید از سیاستهای وی می نوشت و همراهی جامعه بهایی ایران را با سیاستهای او اعلام می داشت؟ چرا خود را پیرو دینی می دانید كه موعود اسلام است در حالی كه هیچ جای اسلام وعده به دین جدید نداده بود و هیچ مسلمانی منتظر پیغمبر جدید و كتاب جدید نبود؟ چگونه
شخصی را مهدی موعود می دانید كه خودش گفته من مهدی موعود مسلمانان نیستم؟!! چگونه امام دوازدهم شیعه را علی محمد باب می دانید در حالی كه شش هزار حدیث از پیغمبر و یازده امام در باب اینكه ایشان محمد ابن حسن عسكری (ع) نام دارند و از ولد حسین ابن علی علیه السلام هستند و فرزند نهم امام حسین علیه السلام هستند در اسلام (شیعه و سنی) نقل شده است؟ بگذریم از اینكه جناب باب خودشان بارها این مطلب را تصریح كرده اند! (اگر واقعا دنبال حقیقتید منبع بخواهید.) و بعد شما چگونه ایشان را صادق می دانید اگر در جایی دیگر خودشان را رابط (باب) و در ارتباط مستقیم با حضرت محمد ابن حسن عسكری (ع) بداند و در جای دیگر خود ایشان باشد و در جای دیگر... و در جای دیگر...!؟ عزیزان من: چرا كتابهای خودتان را نمی خوانید؟ چرا نمی پرسید كتاب ایقان در این صد ساله اخیر چند بار توسط رهبرانتان تغییر یافته است. اگر دروغ می گویم چاپ اول و چاپ چهارمش را بیاورید اگر تفاوتهایش كمتر از یك صد مورد بود من در ملا عام خودكشی می كنم. چه قدر آیات قرآنی بوده كه در چاپ اول كه ایقان واقعی است با تحریف از قرآن نقل شده بود و به تدریج تغییر دادند و آیات اصلی را نوشتند! (چون دیگه خیلی تابلو بود). چرا كتابهایی را كه در مقالاتم نوشتم (از آقایان علی محمد باب و حسینعلی بها) به شما نمی دهند؟ چرا تفسیر سوره یوسف را نمی خوانید؟ چرا تفسیر سوره كوثر را نمی خوانید؟ اینها كه ردیه نیستند. كتب نوشته آقای علی محمد باب هستند. مگر می شود كتاب های ایشان را نداشته باشید؟ چرا نمی خوانید. چرا فقط چند صفحه كپی می كنند ولی كتاب كاملش را به شما نمی دهند؟ چرا همه كتابهای ایشان را در كتابخانه منازلتان ندارید؟ مگر چند صد تریلیارد جلد كتاب نوشته اند؟

عزیزان من: این چه حقیقتی است كه شما قبول كرده اید؟ چرا هیچ شباهتی به حقیقت ندارد؟ نه می شود بفهمیم. نه می شود تحقیق كنیم. نه می شود با مخالفش صحبت كنیم. نه می شود به دنبال چراهایش برویم. نه می شود شروعش را باور كنیم. نه می شود پایانش را بدانیم. نه اولش و نه آخرش را نمی فهمیم. مگر عصر حجر است كه با شما این برخورد را می كنند؟ اصلا چرا شماها این قدر بی خیالید؟؟ مگر من برای خودم این چیزها را می گویم؟ آخر تا كی باید باور كنید ماست سیاه است یا روز شب است؟ جواب خدا را چه می دهید؟ جواب حضرت مهدی (ع) را كه نشانه های ظهورشان طبق وعده های تمام كتب آسمانی و احادیث روشن اسلامی بسیار نزدیك است را چه می دهید؟ وقتی صدای منادی آسمانی بلند شد كه نام ایشان را با صدایی كه همه اهل عالم بشنوند به زبان آورد: محمد ابن الحسن عسكری و با فاصله كوتاهی صدای رسای ایشان كه: یا اهل العالم. انا بقیةالله. دلم برای شما چند هزار بهایی داخل ایران می سوزد كه آن روز بدبخت ترین مردم و سرافكنده ترین گروه خواهید بود.اگر این سوالات جواب منطقی داشت (منطقی كه همه مردم جهان می فهمند نه منطقی كه خودتان هم با شك می گویید) مطمئن باشید نه من مسلمان می شدم و نه یك مسلمان حاضر بود یك روز دیگر هم مسلمان بماند. تمام این حرفها مدرك دارد ولی تمام این سوالات یك جواب دارد و من حاضرم با نهایت دوستی و برادری كامل برای یكایك شما عزیزان توضیح دهم. اگر هر حرف یا عقیده یا دین كه بماند (بگذریم از اینكه ماندن با مانداندن فرق دارد!) حقیقت باشد! به نظر شما هفت هشت فرقه دیگری كه در زمان تشكیل بهاییت به راه افتادند و خیلی ها هم از بهاییت جدا شدند و الآن برای خود تشكیلات و تبلیغات و محفلها و... دارند و عضوگیری هم دارند و هزاران فرقه حیوان پرست (از سوسك پرست گرفته تا موش پرست) و از بت پرستان آفریقا گرفته تا شیطان پرستان آمریكا كه میلیونها طرفدار و پیرو راستین! دارند و حتی گروه های اجتماعی مثل نژاد پرستان و رپ ها و... كه سالیان سال بوده اند و بعضا صدها میلیون عضو دارند و... اینها هم حقیقت هستند؟ اگر قرار بود به همین راحتی یك نفر بخواهد خودش را جای بزرگترین پیغمبر جا بزند كه خود من از اون آقا لیاقتم بیشتر بود! می گید نه؟ من خودم كتاب نوشتم تحت عنوان: چگونه در یك هفته پیغمبر شویم (متن این كتاب را در سایت www.rahpouyan.us ببینید) و بفهمید چقدر راحت می توانید یك پیغمبر بشوید و كتاب هم نازل كنید و طرفدار هم جمع كنید و همینطوری هم پیشرفت كنید تازه اشكالاتی را هم كه این آقایان رهبری های شما داشتند نداشته باشید و تضمین هم می كنید و حاضرم هر چقدر خسارت هم بخواهید بدهم كه روشی در كتابم نوشتم دهها برابر این آقایان بتوانید جذب دینتان كنید و قول هم داده ام كه تا وقتی احمق در جهان است مفلس در امان است و تا سالیان سال به خوبی و خوشی عوام الناس را سركار خواهید گذاشت. بابا حقیقت باید جواب بدهد به همه مخالفینش و همه كسانی كه آن را قبول ندارند. برگردید و توبه كنید كه خداوند توبه كنندگان را بسیار دوست دارد.